بسم الله الرحمن الرحيم
جزوه بسيار مختصر براي پاياننامهنويسي
تعريف پژوهش
پژوهش، فرايندي است که از مراحل زير تشکيل ميشود: مسئلهيابي، مسئلهشناسي، طرحنامه نويسي، جمعآوري اطلاعات، پردازش اطلاعات، تدوين و دفاع.
ساختار پاياننامه
1. مقدمه تقريبا همان عناصر طرحنامه را دارد.
2. کليات
گفتار اول: مفهومشناسي که به معاني لغوي و اصطلاحي ميپردازد.
گفتار دوم: يک بحث مبنايي و تسهيل کننده و مقدماتي که خارج از سؤالات فرعي است ولي براي پاسخ به آنها، لازم است. اين بحث نبايد طولاني شود و پاياننامه را با کتاب اشتباه بگيريم. خلط مباني با مسئله و طولانيتر شدن مقدمه از ذي المقدمه گاهي در اينجا رخ داده است.
3.فصول ديگر از لحاظ تعداد و ترتيب بايد طبق سؤالات فرعي تنظيم شود.
4.نتيجهگيري، ملحق به فصل آخر است و در فصل جداگانه نميآيد.
مهارت عنوانيابي و شرايط آن
عنوان شبيه يک آدرس است که خواننده را به اثر شما راهنمايي ميکند. اصطلاحاً گفته ميشود که عنوان بايد مشير به مسئله باشد. بديهي است که بدون داشتن مسئله در ذهن، نميتوان عنوان را اعلام کرد. عنوان بايد جديد و غيرتکراري، واضح و متمايز باشد. استفاده از الفاظي كه مشترك لفظياند (مانند حدود، عدّه، تکفير، غيبت) يا به دلائلي ابهام دارند در عنوان جايز نيست. براي وضوح بخشيدن به عنوان، ناچاريم الفاظ ديگري بدان بيفزاييم. بنابراين، نميتوان گفت کوتاه بودن عنوان، در کارهاي پژوهشي يک مزيت است. در کتابها که معمولا موضوعمحورند يا در آثار ادبي، معمولا از يک عنوان کوتاه، مثلا دو کلمهاي يا سه کلمهاي ميتوان استفاده کرد؛ مانند کتاب ولايت فقيه و کتاب ميناي قلم.
عناوين نادرست براي پاياننامه و مقاله علمي
مهدويت آفتاب پشت ابر/ شک در قرآن/ خطا در قرآن/ کار از نظر آيات و روايات/ موفقيت از نظر قرآن/ پژوهشي در باره ولايت فقيه/ شرايط منتظر واقعي/ کفر از نظر آيات و روايات/ صبر در اسلام/ تقوا و آثار اخروي آن/ عوامل افزايش طلاق در دهههاي اخير.
چند عنوان درست
نقش سؤال مربي در تربيت اخلاقي کودکان/ جلوههاي رحمت حضرت ولي عصر -عجل الله تعالي فرجه الشريف- نسبت به شيعيان/ آثار اخروي تقوا از نظر قرآن و روايات/ عوامل رواني افزايش طلاق در دهه اخير در شهرستان … .
تعريف چکيده پاياننامه
چکيده عبارت است از يک متن مستقل و تقريباً 300 کلمهاي که قبل از فهرست پاياننامه براي اطلاعرساني و رعايت حقوق خواننده قرار ميدهند تا خواننده با مطالعه آن از خواندن خود پاياننامه نسبتاً بينياز شود. در چکيده، به عناصر زير به صورت مختصر ميپردازند: اشاره به عنوان تحقيق در سطر اول، اشاره به مسئله، پيشينه، اهميت، سؤال اصلي، فرضيه، روش، اشاره به نوع منابع، ذکر مهمترين نتايج و دستاوردها و نوآوريهاي بحث. ضمنا فعلهاي چکيده، به صورت ماضي هستند و يک گزارش از کل تحقيق محسوب ميشوند. چکيده بندچيني نميشود، ارجاعات ندارد و هر گونه حشو و زوايد در آن اکيداً ممنوع است. لطفا چکيده را با شرح معناي لغوي و اصطلاحي و تاريخچه شروع نکنيد؛ چون اين کار نشان ميدهد که فلسفه وجودي چکيده را نميدانيم و آن را با مقدمه اشتباه گرفتهايم.
روش تعيين واژگان کليدي
در انتهاي چکيده در حد يک سطر بايد به واژگان کليدي اشاره کنيم. اين کلمات را نبايد معنا و ترجمه کنيم يا توضيح دهيم؛ فقط «ذکر ميکنيم» و بين آنها ويرگول ميگذاريم. واژگان کليدي در واقع کار فهرست را انجام ميدهند و به مخاطب اعلام ميکنند که شالوده بحث روي چه اصطلاحات و مفاهيم تخصصي دور ميزند. از اين رو، کليدواژهها نقش نمايه را در جست و جوهاي الکترونيکي و اينترنتي داراست. تعداد کليدواژه معمولا تا 10 مورد پيشنهاد ميشود و نشانگر مباحث مهم تحقيق است. براي يافتن واژگان کليدي به الفاظ مترادف و متضاد کلمات نيز توجه داشته باشيد. نام شخصيتها و اعلام مانند علامه طباطبايي و شهيد مطهري نيز ممکن است در چکيده آورده شوند. الفاظ مرکب، گاهي به صورت ترکيب وصفي و گاهي نيز به حالت ترکيب اضافي در چکيده قابل ذکر هستند. در تهيه واژگان كليدي نميتوانيم واژههاي خيلي عام كه جنبه غيرتخصصي دارند را بياوريم، مثلا در يك مقالهاي كه عنوان آن، «تقدم تفسير موضوعي بر ترتيبي» است، كلماتي مانند «تقدم»، «معيار»، «معيار برتري» و«رابطه» مانند آنها کليدواژههاي خوبي نيستند. با تركيب وصفي و اضافي ميتوانيم تا حدودي اين مشكل را برطرف كنيم؛ مثلا بگوييم: «تقدم تفسير موضوعي» و «روش تفسير». به هر حال، بايد واژگاني را بياوريم كه به طور مستقل محتواي تحقيق ما را معرفي ميكنند. وقتي که واژهاي را در اينجا ميآوريد، در واقع، به مخاطب اعلام کرديد که براي وي مطالب کافي در اين تحقيق آوردهايد و ارزش مراجعه دارد.
چيستي مسئله
مسئله عبارت است از يک مجهول يا سؤالي که از چند معلوم مرتبط به هم به وجود ميآيد و با اطلاعات رايج و متداول نميتوان به آن پاسخ داد. جواب مسئله، بالفعل روشن و آماده نيست ولي منابعي وجود دارند که بتوانيم با طي کردن فرايند پژوهشي جواب آن را کشف يا ايجاد کنيم. از اين رو، بسياري از سؤالات ما در واقع يک سؤال پژوهشي نيست و منشأ يک تحقيق نميتواند باشد، بلکه يک سؤال آموزشي و شخصي است و بعد از مطالعه جوابهاي موجود و آماده در منابع و با طي کردن فرايند يادگيري و آموزش، رفع ميشود. مسئله علمي بايد در تاريخ همان علم مربوط، مسئله باشد نه فقط براي من.
تبارشناسي
محقق بايد بداند که موضوع او ذاتا به چه علمي تعلق دارد و علاوه بر آن، در چه علوم و شاخههايي از آنها و از چه حيث و زوايايي «قابليت» بحث دارد. به نظر نگارنده، اين مطلب را ميتوان يکي از عناصر «تحرير محل نزاع» دانست. تعيين روش، پيشينه و منابع و احياناً نوآوري در گرو تبارشناسي بحث است. اگر تبارشناسي دقيق نباشد، احتمال دارد بين علوم خلط کنيم. محل ذکر تبارشناسي در سطور اوليه قبل از تعريف دقيق مسئله است ولي برخي بعد از بيان مسئله ميآورند. تبارشناسي يکي از راههاي تحديد مسئله و تعيين قلمرو براي آن است. آيا ميتوانيد موضوع «شرّ» را تبارشناسي کنيد؟
مثال براي تبارشناسي: تقيه به خودي خود يکي از مباحثي است که در علوم و شاخههاي متعددي ميتواند مورد بحث قرار بگيرد. احکام خمسه آن در شرايط مختلف بر عهده فقه است. نقش تقيه در اعتماد به احاديث و روايات و راويان آنها به فقه الحديث و علم رجال مربوط ميشود. از اين حيث که تقيه در روابط اجتماعي مردم در يک جامعه چه تغييري ميتواند ايجاد کند، به علم جامعهشناسي ربط دارد. محققان اديان و فرق و مذاهب نيز ميتوانند از زاويه اينکه اين آموزه در کدام اديان و مذاهب و چگونه در آنها جريان دارد، به بحثهاي خاص خودشان بپردازند. پيدايش، سير، تحولات، تطورات و نيز وضع فعلي آن را از نگاه تاريخي ميتوان بحث کرد. بحث تقيه، جنبه روانشناختي نيز ميتواند داشته باشد… اما در تحقيق حاضر ابتدا از نگاه تاريخي و سپس آن را از نگاه کلامي پيگيري خواهيم کرد تا رابطه آن را با ايمان در صورت تداوم تقيه بررسي کنيم.
بيان مسئله
در سطر اول بنويسيد که مهمترين مفهوم يا متغير در عنوان شما يکي از مباحث کدام علم است. سپس، آن را تعريف کرده، اگر تقسيم مهمي دارد ذکر کنيد. بعد از آن، اشارهاي کنيد که اين موضوع در علوم ديگري نيز از جنبههاي خاصي بحث ميشود. در آخر، با کلمه «اما» تعيين کنيد که در اين پژوهش از کدام جنبه و کدام علم بحث خواهيد کرد.
آنچه گفتيم، بند اول بود و براي تعريف دقيق مسئله، يک مقدمه محسوب ميشود. در بند دوم تلاش کنيد که سؤال اصلي که همان عنوان پاياننامه است ولي به صورت سؤالي درآمده است را تبيين کنيد؛ يعني مطالبي را ذکر کنيد که اين سؤال بجا و منطقي شود. به عبارت ديگر، بنويسيد که چطور اين سؤال پيش ميآيد. براي اين کار ممکن است به مباني، اصول و بايد و نبايدها، ترسيم وضع موجود و فاصله جامعه با وضع مطلوب، اشارهاي به اختلاف آراء در يک زمينه، اشارهاي به خلاء معرفتي در يک عرصه و مانند اينها بپردازيد و در نهايت بنويسيد: اکنون اين سؤال پيش ميآيد که+ همان سؤال اصلي.
پس فهميديم که بهترين راه بيان مسئله اين است که اگر ميخواهيد مسئله خود را مثلا در 10 سطر، طرح کنيد، در جملات اوليه که «بدنه مسئله» ناميده ميشود، چند جمله خبري بياوريد که به وسيله آن به صورت يک گزينش ماهرانه اطلاعات، اصول و مباني و نظرهاي موجود و آگاهي لازم را به خواننده بدهيد و سپس، به صورت طبيعي و منطقي از دل آن اطلاعات، سؤال نهفته خود را که بسيار شبيه عنوان مقاله يا پاياننامه شماست، ابراز کنيد. البته، اين مقدمهچيني بايد به نحوي دقيق باشد که خود خواننده نيز اگر آن اطلاعات داده شده را کنار هم بگذارد به همان پرسش شما منتهي شود. ما در طول روز بارها طرح مسئله ميکنيم؛ مثلا در نزد پزشک براي شرح بيماري و علائم آن؛ در نزد مکانيک براي فرايند خرابي يک وسيله نقليه؛ براي گم شدن چيزي که اصلا انتظار نميرفت. بايد دقت کنيم که در لا به لاي تعريف مسئله، پاسخ و راه حل آن را نگنجانيم. شکل زير ساختار طرح دقيق مسئله را نشان ميدهد:
…………….. ّ
+
……………..
+
……………..
+
………………
+
………………
+
……………….
= ؟
يک مثال مختصر براي تعريف مسئله
عنوان پاياننامه: رابطه تقيه مستمر با تضعيف ايمان
تقيه که به معناي مخفي نگه داشتن عقايد است، شخص متدين را گاهي در شرايطي قرار ميدهد که وي ناچار است به مدت طولاني و در محافل گوناگون عقايد خود را ابراز نکند و بر اساس مقتضيات آن عملکردهاي محسوسي نداشته باشد. از سوي ديگر، ايمان علاوه بر قلب بايد به زبان نيز جاري شود و در ارکان و اعضا نيز به مقتضاي آن عمل شود. با توجه به اينکه بين ظاهر و باطن ارتباط زيادي وجود دارد و اعمال ظاهري انسان ممکن است در دل او نيز نهادينه شود، اين سؤال پيش ميآيد که آيا تقيه مستمر ممکن است به ضعف و سردي ايمان نهفته و عمل نشده در دل شخص بينجامد؟ به عبارت ديگر، آيا بين تداوم تقيه و ضعف ايمان رابطهاي برقرار است؟
ويژگيهاي مسئله خوب
مورد علاقه بودن، ارزش تحقيق داشتن (نه مثلا شمارش تعداد اَنّ نهج البلاغه)، قابليت تحقيق داشتن (نه مثل تبيين کارهاي اصحاب کهف در غار)، تازگي داشتن، اولويت داشتن و رعايت الاهم فالاهم، معلوم نبودن نتيجه از قبل (نه مثل تأثير ايمان بر ترک گناه)، امکان دستيابي به منابع، قابل انتشار بودن نتايج، منطبق بودن با تخصصها و توانمنديهاي محقق و استاد راهنما و مشاور، تعيين ابعاد خاص و مشخص بودن قلمرو آن، روش مناسب آن را دانستن.
برخي از راهکارهاي دستيابي به مسئله
گزينش مسئله براي تحقيق، اولين گامي است که گاهي براي بسياري از دانشپژوهان به صورت يک مشکل در ميآيد. برخي از مجاري مسئلهيابي به اين شرح است:
1. مراکز و مؤسسات پژوهشي هر ساله براي خود اولويتهايي را در راستاي وظايف و اهداف خود در نظر ميگيرند. شما ميتوانيد با مراجعه به آنها، به دستهاي از موضوعات خوب دست يابيد که کارشناسي لازم در مورد نيازسنجي آنها صورت گرفته است. چه بسا، بتوان در يک زمان واحد به چند منظور يک تحقيق را انجام داد: مثلا هم براي آن مرکز تحقيق کنيد و هم براي خود پاياننامه يا مقاله بنويسيد.
2. مراجعه به فراخوانهاي علمي براي کنفرانسها، مسابقات در زمينههاي علمي و پژوهشي، همايشهاي علمي راه ديگري است براي رسيدن به مسئله يا موضوع.
3. مسائل کاربردي و مشکلات و معضلات جامعه نيز متناسب با تخصص و مهارتهاي ما مسائلي را در مقابل ما ميگذارد. محقق مسئوليتپذير با نگاه تيزبين خود معضلات جامعه را رصد ميکند و با پشتيباني علمي در صدد رفع آنها بر ميآيد.
4. همچنين ميتوان با مراجعه به کتابهاي تخصصي و يادداشت کردن موضوعاتي که مورد علاقه ماست، به ايدههايي خوب براي تحقيق دست يابيم. به نظر ميرسد اين راه، بيشتر براي افراد مبتدي و کساني که ميخواهند يک کار تمريني انجام دهند، مناسبتر است.
5. بسياري از سخنرانيهاي شخصيتهاي جامعه و نيز برنامههاي صدا و سيما و مباحث روزنامهها و مطبوعات موضوعات (سوژه) جديدي براي تحقيق در اختيار ما قرار ميدهند.
6. اگر مدرس يا دانشپژوه هستيد، در سر کلاسهاي تدريس نيز مسائل و موضوعاتي براي تحقيق ظاهر ميشود.
7. به منابع مربوط به رشته تحصيلي خود مراجعه کرده، موضوعات مورد علاقه و مهم را پيدا کنيد.
8.به فصل آخر پاياننامهها، که «پيشنهادهايي براي پژوهشهاي بعدي» مطرح ميکنند، مراجعه کنيد.
9. با اساتيد و افراد مطلع و کارشناس در مورد موضوعهاي خود مشورت کنيد.
10.کنجکاوي بيشتر و توجه به اطراف و مسائل روزمره و عادي ما را اغلب به مسائلي ميرسانند.
11.افراد، مسئولان و ارگانهاي مرتبط با موضوع معمولا دستهاي از مسائل و چالشهاي مربوط را ميدانند و ميتوانند در مسئلهيابي به ما کمک کنند مانند قضات، پليس، معلمان، مبلغان.
12.محقق ميتواند با کليدواژههاي عمومي زير در باره موضوعات و مسائل جديد در پايگاهها و اينترنت جست و جو کند. برخي از اين واژهها عبارتاند از: موضوعات پژوهشي، اولويتهاي پژوهشي، مباحث پژوهشي، پيشنهادهايي براي پژوهش بيشتر، مسائل نوين، مسائل جديد.
13. مراجعه به منابع الکترونيکي و سهولت جست و جو در آنها ما را در تصميمگيري براي موضوع تحقيق کمک ميکند. اين منابع متعدد هستند و برخي از آنها در همين کتاب آمده بود. بعضي از اين پايگاهها عبارتاند از:
·www.seraj.ir (بانک اطلاعات مقالات اسلامي)؛
·IranDoc www. (شامل چكيده مقالات و ساير منابع پژوهشي)؛
· www.sid.ir (شامل چكيده و متن بسياري از مقالات در حوزههاي مختلف)؛
· www.magiran.com (شامل مجلات و نشريات ايران)؛
بيان سؤال اصلي و سؤالات فرعي
سؤال اصلي همان عنوان پاياننامه شماست ولي به صورت سؤالي مطرح شده است. توصيه ميشود يک سؤال اصلي داشته باشيد تا مديريت مباحث پايان نامه آسانتر شود. اين سؤال ممکن است تا حدي کلي باشد و بتوانيد آن را به تعداد فصول تجزيه کنيد. طبيعي است که سؤال اصلي را در يک جمله نميتوان پاسخ نهايي داد. بنابراين، بايد آن را به چند سؤال تجزيه کرد و به تدريج پاسخ داد. اين پرسشهاي جزئيتر را سؤال فرعي ميگويند. اگر محققان محترم، بدانند که منظور از سؤال فرعي در واقع، سؤالهاي هستند که ارکان، اضلاع مهم و شاخههاي بلافصل سؤال اصلي را تشکيل ميدهند مشکلشان به کلي حل خواهد شد و ديگر اشتباه نميکنند. از حاصل جمع سؤالات فرعي، بايد سؤال اصلي شکل بگيرد. اگر سؤال اصلي شما اين است که شما در شبانهروز چه ميخوريد؟ سؤالات فرعي شما عبارتاند از: شما صبحانه چه ميخوريد؟ شما ناهار چه ميخوريد؟ شما شام چه ميخوريد. سؤالات فرعي براي فصلهاي پايان نامه، «عنوانساز» هستند. بنابراين، محققي که چهار سؤال فرعي دارد، تحقيق او نيز چهار فصل خواهد داشت. البته اگر «کليات» را فصل اول بنامد، مجموعاً پنج فصل خواهد داشت. برخي از پژوهشگران يا مراکز پژوهشي، کليات را فصل محسوب نميکنند و آن را يک بحث فرافصلي ميدانند.[1] تأکيد ميکنيم که براي محتواي «کليات» پاياننامه سؤال طرح نکنيد. شما هر بحثي انتخاب کنيد، همه مجاز هستيد معناي لغوي و اصطلاحي و يک بحث مختصر و لازم را در کليات بگنجانيد. نيازي نيست که در مورد معناي لغوي و اصطلاحي و در مورد مباني بحث، سؤال طرح کنيد. چون اين سؤالات، اصطلاحاً فرع و شاخه سؤال اصلي محسوب نميشوند.
اگر عنوان تحقيق شما اين است که «آسيبهاي مبلغ کدامند؟»، شما ميتوانيد آن را به چند سؤال ديگر تجزيه کنيد: آسيبهاي علمي مبلّغ کداماند؟ آسيبهاي اخلاقي مبلّغ کداماند؟ آسيبهاي رواني مبلّغ کداماند؟ آسيبهاي روششناختي مبلّغ کداماند؟ اينها عناوين فصلهاي پايان نامه شما هستند، البته عناوين فصلها از حالت سؤال، خارج ميشوند و به صورت شبه جمله در ميآيند.
دقت داشته باشيد که اين پرسشهاي فرعي خودشان ميتوانند به دهها سؤال ريزتر که شايد بتوانيم آنها را فرعي فرعي بناميم، تجزيه شوند و در درون فصلهاي مربوط به خودشان به آنها پاسخ دهيم. مثلا در همان مثال بالا، که يکي از فصلهاي آن به «آسيبهاي علمي مبلغ در عصر حاضر»، ميپردازد، بايد به سؤالاتي ديگر پاسخ دهيم مثلا: آمادگي علمي يعني چه؟ آمادگي علمي بر چند قسم است؟ اساساً چه سطحي از آمادگي، لازم است؟ پيامبر اکرم و ائمه -عليهم السلام، از مبلغان اعزامي خود تا چه حد آمادگي انتظار داشتند؟ اينها سؤالات فرعي فرعياند و به هيچ وجه آنها را در طرحنامه يا پاياننامه خود به عنوان سؤالات فرعي که عنوان فصل را ميسازند اشتباه نگيريد. سؤالات فرعي فرعي براي بارش فکري به کار ميآيند.[2]
بارش فکري
براي بارش فکري يک روش اصيل در فرهنگ ديني ماست ابتدا يک دايره بکشيد و در درون آن موضوع يا عنوان را بنويسيد. سپس با تمرکز بر همان اطلاعاتي که داريد و به صورت جزئي هر چه به ذهنتان ميآيد سؤال طرح کنيد و سعي کنيد سؤالات جزئي باشند و در اين مرحله اصلا به دستهبندي و ترتيب سؤالات فکر نکنيد. بارش فکري در جاهاي زيادي حتي در غير عرصه پژوهش نيز کاربرد دارد. در پژوهش گاهي موضوع و بعد از عنوان را با بارش فکري به صدها سؤال تجزيه ميکنيم.
مثال ديگر:
سؤال اصلي: روش تحقيق در علوم حوزوي چگونه است؟
سؤالات فرعي:
روش تحقيق در ادبيات عرب چگونه است؟
روش تحقيق در تاريخ اسلام چگونه است؟
روش تحقيق در اصول فقه چگونه است؟
روش تحقيق در فقه چگونه است؟
روش تحقيق در علوم قرآني و تفسير چگونه است؟
پيشينهها (سابقهها)
الف) پيشينه مسئله يا تاريخچه پيدايش مسئله
در سابقهشناسي يا پيشينه مسئله، به فرايند و تاريخچه پيدايش مسئله توجه ميشود. بايد بيان کنيم كه خاستگاه آن كجا، چگونه و تطورات و تحولات و وضعيت فعلي آن چگونه است. اگر مسئله شما در برههاي از زمان وجود نداشته است، سعي کنيد با تحليل نشان دهيد که فضاي مساعدي براي طرح آن وجود نداشت.
ب) پيشينه پژوهشهاي مسئله
در باره ضرورت سابقه شناسي پژوهشهاي انجام شده، به اين واقعيت واقفيم كه علم، محصول عقل جمعي بشر و تدريجي و ذرهاي و همراه باخطا است. در پيشينه پژوهشهاي مسئله، منابع موجود را در يك سير كلي ميبينيم و يا آنها را به چند دسته تقسيم ميكنيم و محتويات آنها را مورد ارزيابي قرار ميدهيم. در همين جاست كه به چگونگي نوآوريهاي خودمان نيز اشاره ميكنيم.
در اين مرحله، مطالعه بايد عميق، انتقادي و گزينشگرانه باشد. فيشبرداري لزومي ندارد. ميتوانيم ابتدا فهرستي از منابعي كه در مظان فايده براي ما هستند، تهيه کنيم و از منابع خاصتر و معتبرتر، مطالعه عميق و نقدي را شروع كنيم. شايد بسيار مفيد باشد اگر با مطالعه يک مدخل دائرة المعارفي که با بحث ما بيشتر مرتبط است، به زوايا و ابعاد مهم بحث پيببريم. در نگارش پيشينه بهتر است سير تاريخي آثار را رعايت كنيم. بايد به نحوي بتوانيم مسئله منتخب خود را در روند علم توجيه كنيم. اگر پژوهشهاي قبلي در كار نباشد، به مشكلات و خلل موجود اشاره ميكنيم. اگر اين کارها را انجام ندهيم، متهم هستيم که کار ما تکراري و تحصيل حاصل و بدون نوآوري است.
فرضيهسازي
فرضيه به صورت يک جمله خبري بيان ميشود و اطلاعات قبلي و مطالعات فعلي محقق، آن را پشتيباني ميکند. محقق براي رسيدن به اين جواب حدسي و موقت بايد به اندازه کافي مطالعه و تأمل کند. توجه داشته باشيد که به تعداد سؤالات فرعي (سؤالاتي که عنوان فصل را ميسازند) فرضيه ارائه دهيد.
برخي از کارشناسان معتقدند در مواردي که يک آيه يا حديث يا هر نص (متن) ديگري را ميخواهيم تفسير کنيم، فرضيه يا هر نوع پاسخ قبلي، به منزله يک حجاب عمل ميکند و ممکن است فرايند شرح و تفسير و مرادشناسي متن را مختل کند. به ويژه، در متون مقدس، شائبه تفسير به رأي نيز احساس خواهد شد. از اين رو، در اين نوع تحقيقها، داشتن پرسش را به منظور استنطاق متن، کافي ميدانند. در همين نوع تحقيقها، اگر در ابتداي فرضيه بنويسيم «با بررسي اوليه در آيات و روايات به اين پاسخ اوليه رسيديم که» شايد اشکال فوق نيز پيش نيايد.
اگر با فرضيه، درست برخورد شود، تعصب و حجاب نميآورد. بنابراين، توصيه ميشود که نبايد پنداشت که فرضيه حتما بايد اثبات شود، بلکه بايد بررسي شود؛ راه براي جرح و تعديل فرضيه هميشه باقي است.
پيشفرضها و مباني
پيشفرضها چيزهايي هستند که ما در تحقيق نميخواهيم به آنها بپردازيم و از آنها دوري ميکنيم. محققي که براي استاد راهنما و مشاور و داور و براي اهل تخصص پاياننامه مينويسد لازم نيست تمام مقدمات و مباني را اثبات کند؛ اين کار گاهي حتي جسارت محسوب ميشود. براي اينکه تمرکزگرايي رعايت شود و تحقيق مسئلهمحوري خود را حفظ کند، بايد بر مسئله تمرکز کنيم. مباني را اگر با مسئله خلط کنيم، مقدمه ما از ذي المقدمه بيشتر ميشود. براي اينکه تحقيق کنيم روش مناظره امام رضا -عليه السلام- با خصم چگونه بوده است، لازم نيست براي اثبات وجود خصم، انواع تعاريف مناظره، تاريخچه مناظرات در جهان اسلام و اينکه اصلاّ آن بزرگوار مناظرههايي داشت يا نداشت، وقت زيادي صرف کنيم. بايد با رعايت تناسب در حجم کل نوشتار، به سرعت خود را به مسئله اصلي برسانيم.
اهداف پژوهش
کارهايي که محقق در متن تحقيق انجام ميدهد، همان اهداف اوست؛ مانند توضيح، رفع ابهام، اثبات، تعريف، دفع شبهه، توجيه، تبيين و زمينهسازي براي … . معمولا با تبديل سؤالات فرعي به شبه جمله ميتوان اهداف را نيز به دست آورد.
روش
روش بايد با سؤالات تحقيق هماهنگ و مناسب باشد. پرسش فلسفي، از راه استدلال عقلي پاسخ داده ميشود. علل طلاق در جامعه امروز را نميتوان با تتبعات فلسفي حل کرد. اينکه جنگهاي حضرت علي عليه السلام چه ويژگيهايي داشتند، از راه و روش تاريخي و مستندسازي جواب ميگيرد. جست و جوي نظر اسلام و قرآن از آيات و احاديث، روش تفسيري لازم دارد و از ابزار تحليل بهره ميگيرد. در اثبات ضرورت امام، علاوه بر ادله عقلي از روش نقلي نيز ميتوان استفاده کرد. محقق ميتواند با رويکرد مقايسهاي بحث کند و يا مسئله تحقيق خود را به روش ميانرشتهاي در دو يا چند رشته پاسخ دهد. به هر حال، روشها متعددند و بايد متناسب با مسئله باشند. در برخي از پژوهشها از چند روش استفاده مي شود. يكي از مواردي كه بايد چند روشي عمل كنيم، در جايي است كه موضوع ما داراي ابعاد و جنبههاي مختلف تعريفي، توصيفي، توجيهي، تبييني و تفسيري باشد. در اين صورت، بايد با دقت لازم در هر قسمتي روش مقتضي را اعمال كنيم.[3] انتخاب روش مناسب، تابع مسئله و فرضية مورد پژوهش است. آنچه به عنوان «روش كتابخانهاي» ناميده ميشود، بايد توجه داشته باشيم که دو مرحله دارد: مرحله گردآوري اطلاعات لازم و مرحله تجزيه و تحليل محتوا، يا انديشهورزي روي اطلاعات. به طور کلي، روشهاي جمعآوري اطلاعات عبارتاند از: مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه و رجوع به مدارك. وقتي كه مدارك مكتوب منبع تحقيق ما هستند، فيشبرداري ميكنيم. روش فيشبرداري نيز به دستي و رايانهاي تقسيم ميشود. برخي از محققان نيز تلفيقي از دو روش را استفاده ميکنند.
سازماندهي تحقيق
فهرست مطالب را ميتوانيد از روي فهرست سؤالات بازنويسي و ويرايش کنيد. اگر قبلا، مسئله خود را به پرسشهاي متعددي تجزيه و سپس آن سؤالات را منظم و مرتب کرده باشيد، در اين مرحله مشکل خاصي نخواهيد داشت. پرسشهاي فرعي، عنوان فصلها را شکل ميدهند و پرسشهاي ريزتري که در بندهاي فصل بايد جواب بگيرند، از فهرست مفصل سؤالاتي که به صورت بارش فکري طرح کرده بوديد، قابل تشخيص است.
نحوه توجيه ساختار تحقيق
شما در انتهاي مقدمة پاياننامه بايد از چينش و نظمي که در اجزاي نوشتار ايجاد کرديد، دفاع کتبي داشته باشيد. بايد توجيه کنيد که چرا تحقيق خود را مثلا در سه قسمت يا فصل سامان ميدهيد. توضيح دهيد که حجم مطالب چرا در فلان فصل کم يا زياد است. به هر حال، آنچه که در گزارش تحقيق شما آمده است و آنچه نيامده است بايد عاقلانه توجيه شوند.
راهکارهايي براي سازماندهي و انسجام بهتر
1. مفاهيم مرکب در عنوان تحقيق شما کداماند؟ آنها را تجزيه کنيد تا فصول بحث مشخص شوند.
2. فصلها را بر اساس تعداد سؤالات تحقيق بايد تعيين کرد.
3. توجه و تمرکز در اهداف تحقيق فراموش نشود. مباحث غيرلازم و پراکنده و بيربط نياوريد.
4. در مورد موضوع و مسئله خود بايد اطلاعات کافي داشته باشيد.
5. بررسي کنيد که آيا تنظيم مباحث شما بر اساس يکي از الگوهاي نظمبخشي (از کل به جزء، از کلي به جزئي، ترتيب مکاني يا زماني و غيره) امکان دارد؟
6. موضوع را جزئي و محدود کنيم.
7. استفاده از تجربيات ديگران و الگوگيري و شبيهسازي با توجه به آثار آنها فراموش نشود.
8. اگر با اهل فن مشاوره کنيد ضرر نميکنيد.
مربي کارگاه پاياننامهنويسي: حسن اسلامپور کريمي09121530431
Eslampur88@gmail.com 22/9/93
منبع: جزوات اقای حسن اسلام پور کریمی
[1] - البته محققان محترم توجه دارند که در ساختار مقاله کليات و فصلبندي نداريم و معمولا با ريز و درشت شدن تيترها يا با شماره و حروف مهندسي ميشود.
[2]
[3] - ر.ك. جمعي از نويسندگان، پاياننامه نويسي، انتشارات مؤسسه امام خميني ره، ص 108.
. خوشا به حال سال 95
که دوازدهمین ماهشو دیدو و رفت
کاش ما هم ، قبل از رفتن!
دوازدهمین ماهمون رو ، ببینیم
و بعد بریم…!!
“اللهم عجل لولیک الفرج”
آمین یارب العالمین
⚜رسول اکرم صلیالله علیه و آله⚜
?? #مویز ⇩
✨صفرا را برطرف میکند
✨بلغم را از بین میبرد
✨اعصاب را قوی
✨خستگی را دور
✨اخلاق را خوب میکند
✨ارامش روح
✨غم را میبرد.
?:خصال ص 344
⭕️ زیباترین بهار…
? پر انرژی و آرامش بخش…
? بهار یعنی؛ باران فراوان، جوشش نهرها و پر آب شدن رودخانه ها… بهار یعنی؛ نم نم باران و بوی طراوتی که دائما به مشام می رسد. بهار یعنی تازگی، نو شدن و حسّ شیرینِ زندگی و صفا…
? «السَّلامُ عَلی رَبیعٍ الاَنام وَ نَضرة الأیّام»
? سلام بر «بهار مردم» و «خرّمی دلها»…
❄️ مهدی جان! تو «ابر بارنده، باران پیاپی و چشمه ی جوشان» هستی. هنگام ظهورت از کویرها و خشکی ها، سخنی نباید گفت؛ زیر قدمهایت همه چیز رنگ سرسبزی و تازگی دارد… سلام بر تو…
? (فصلنامه انتظار، شماره12)
آخرین نظرات